گوش دادن با شنیدن یکی نیست
گوش دادن با شنیدن فرق دارد. شنیدن یعنی توانایی درک صدا، حال آنکه گوش دادن نیازمند تمرکز عمیقتر و استفاده از سایر حواس است. برای گوش دادن نه تنها باید به ماجرایی که تعریف میشود دل بدهید، بلکه لازم است به طرز بیان، شیوهی استفاده از زبان، لحن و حرکات بدن گوینده نیز دقت داشته باشید. به عبارت دیگر، گوش دادن یعنی درک همزمان پیامهای کلامی و غیرکلامی. پس فقط شنیدن کلمات گفته شده کفایت نمیکند، بلکه برای گوش دادن، به چیزی بیشتر از گوشها احتیاج دارید. در مجموع، مهارت خوب گوش دادن بستگی به این دارد که چه مقدار از حرفهای طرف مقابلتان را شنیده و به مفهومشان آگاه هستید. دکتر راشِل نائومی رِمِن (Rachel Naomi Remen)، ترویجدهندهی طب تلفیقی، در این باره میگوید:
گوش دادن اساسیترین و قدرتمندترین شیوهی برقراری ارتباط با دیگران است. فقط گوش دهید. شاید مهمترین چیزی که همواره به یکدیگر ارزانی میکنیم همین توجهمان باشد.
خوب گوش دادن شامل زیر نظر گرفتن زبان بدن و توجه به ناهماهنگیهای احتمالی بین پیامهای کلامی و غیرکلامی ارسال شده از سوی گوینده است. به بیان سادهتر، یک شنوندهی خوب فقط به چیزی که گفته میشود گوش نمیدهد، بلکه به چیزهایی که گفته نمیشوند یا نصفهکاره به زبان میآیند نیز گوش میدهد. مثلا اگر کسی به شما گفت که زندگی خوب و خوشی دارد، اما حین انتقال این پیام دندانهایش را به هم فشرد یا اشک در چشمهایش حلقه زد، بدانید که بین پیام کلامی و غیرکلامی او مغایرت وجود دارد.
با همهی آنچه تا به این جای کار گفته شد، حتما به اهمیت خوب گوش دادن پی بردهاید. پس دیگر وقت آن است که با اصول اولیهی این مهارت بیشتر آشنا شوید.
وقتی شخص دیگری در حال حرف زدن است به چیزی که میگوید گوش دهید، وسط حرفش نپرید، به جای او حرف نزنید و اجازه بدهید که خودش جملاتش را تمام کند. پس خاموش بنشینید و فقط گوش دهید. زمانی که صحبت گوینده با شما تمام شد، آن وقت شاید لازم باشد خودتان در مورد چیزی که گوش دادهاید حرف بزنید و توضیح دهید تا مطمئن شوید که پیام طرف مقابلتان را درست متوجه شدهاید.
- چشمان فروشنده :
آیا حس عدم اطمینان و استرس دارید ؟ فروشندهای که استرس غیرقابلکنترل و غیرطبیعی داشته باشد، فروشنده حرفهای نیست. چشمان فروشنده بیانگر سطح استرس وی به مشتری است. فروشنده حرفهای باید حرفش را با چشمانش بیان نماید. یک فروشنده حرفهای باید بداند که چگونه ارتباط چشمی طبیعی و مناسب با مشتری برقرار نماید. ایجاد ارتباط و اثرگذاری بر مشتری، مرحلهای بسیار حساس است، مرحلهای که آن را باید مرحله ایجاد حس اعتماد نامید، پس باید پیام اعتماد و اعتبار خود را در حضور زبان بدن body language مناسب انتقال دهید.
2- صبر فروشنده :
فروشنده باید صبور باشد. کلام مشتری را قطع نکنید. اجاره دهید تا کلام مشتری پایان پذیرد و هرگز موضوع را تغییر ندهید. همین اطلاعات بعد از پایان فرایند مذاکره فروش، به ایجاد ارتباط بلندمدت با مشتری کمک موثری خواهد نمود.
3- اشتیاق فروشنده :
با اشتیاق گوش نموده و درک نمایید. فروشنده حرفهای زمانی قادر به ارائه راهکار مناسب به مشتری است، درک مناسبی از خواست وی داشته باشد. درجایی که لازم است از گفتههای مشتری یادداشت برداشته، که نشانی از اهمیت به گفتههای مشتری است.
4- عدم تردید در فروشنده :
هرگونه عدم قطعیت و نقطه تاریک در گفتههای خویش را با توضیح مناسب، برای مشتری شفاف نمایید تا موانع ارتباطی با مشتری را به حداقل برسانید. همواره به فروشندگان تاکید بنماییم که حتی اگر سوالی ندارید، سعی کنید از مشتری یک سوال بپرسید. پاسخ به سوال، به معنی کسب اطلاعات است، اطلاعاتی که شاید هرگز فکر دستیابی به آنان به ذهنتان نیز خطور نکرده بود.
5- قاضی نبودن فروشنده :
پیشداوریهای خود را کنار بگذارید. فروش تلفنی بسیار بامزه است، زیرا با افراد گوناگون در ارتباط هستید. هر فرد یک فرصت است، با ذهنی باز و با پذیرش نظرات و عقاید متفاوت، وارد مذاکره شوید.
6- گوش دادن فروشنده :
شنونده محض باشید. هنگامیکه مشتری در حال صحبت است، بهگونهای به صحبت وی گوش فرا دهید که انگار تنها فرد روی زمین هستید. هر چیزی که توجه شما را منحرف مینماید، ازجمله تلفن همراه خود را کنار بگذارید. گوش دادن فعال به مشتری نشانه یک فروشنده حرفهایست.
7- تمرکز فروشنده :
بر مشتری خود متمرکز باشید. تمرکز به مشتری بسیار حیاتی است. دقیقهای پیش از شروع مکالمهای یا جلسه ملاقات، تمام مسائل حاشیهای و غیر مرتبط را کنار گذاشته و تمام تمرکز خود را بر مخاطب خود گذارید. این باعث میگردد که کلام مشتری را بهتر درک نمایید.
به یاد داشته باشید که شاید برای اولین بار است که با مشتری خود ارتباط برقرار نمودهاید، پس باید بر وی اثر مناسب بگذارید.